طی قرون متمادی، زمانی که تحول در زندگی آدمیان بسیار کُند بوده، و می توان گفت که شیوه زندگی بشر وابزار تولید اجتماعی تا هزاره نخست میلادی، تغییرات محسوسی نداشته است، خداوند برای هدایت بندگان خود 124 هزار پیغمبر برگزیده است، اما میدانیم که از قرن 19 به بعد و به ویژه در صد سال اخیر، چهره جهان به کلی تغییر يافته و جمعيت جهان در هزاره دوم، صدها بار افزونتر شده و قاعدتاً مىبايست پيامبران بيشترى فرستاده مىشد!
تازه اين واقعيت را بايد در نظر گرفت كه آن 124 هزار پيغمبر، همهگى از اهالى خاورميانه بوده اند و هم و غمشان معطوف به آن منطقهى خاص بوده است. منطقهاى كه نمىشود گفت بهترين جاى اين كره خاكىست! از آنجا كه نمىتوان گفت كه خداوند از پنج قاره، فقط اين بخش كوچك را مىشناخته، بايد نتيجه گرفت كه توجه خاصى به اين منطقهى بى آب و علف داشته است.
ارباب دانش و بینش جملگى بر اين نظرند كه اگر تعدا پيامبران را به نسبت جمعيت حساب كنيم، در هزارهى دوم میلادی بايد بيش از ده مليون پيامبر مىداشتيم। به ويژه در دو قرن اخير با افزايش اسباب لهو لعب كه امروزه جهانگير شده است، كم لطفى خداوند بيشتر به چشم مىايد. اما متألهه چنين پندارى را كفر مى دانند و برخى معتقدند كه خداوند در كار ارسال پيامبران تأخيرى روانداشته، و اين خود مرسلين هستند كه از فاش كردن مأموريت خود امتناع مىورزند. آنان به چشم ديده اند كه هر پيامبر تازهای كه وارد صحنه مىشود، متهم به ديوانگى شده و تا آخر عمر جز روانشاسان، مخاطبى نمىيابد.
موسى پيامبر قوم يهود و محمد پيامبر قوم عرب
من ترا اختصاصاً براى اسرائيل مىفرستم و نه براى قومهاى غامض زبان و ثقيل لسان ديگرى كه سخنانشان را نمىتوان فهميد» ﴿كتاب حزقيال نبى، باب سوم، 4-6﴾
در قرآن نيز، محمد پيامبر مخصوص عربهاست: «و ما هيج رسولى براى قومى نفرستاديم، مگر به زبان همان قوم...» ﴿آيه 4 از سوره ابراهيم﴾. در سوره شورا آيه 7 مىگويد: «ما چنين قرآن فصيح عربى را به تو وحى كرديم تا مردم مادرشهر ﴿مكه﴾ و كسانى را كه در اطراف آن به سر مىبرند از روز قيامت ... بترسانى». در سوره شورى، آيه 7 هم محمد را پيامبرى براى مكه و اطراف آن دانسته است. و يا در سوره يونس آيه 47: «و هر امتى پيامبرى دارد...»