امام سوم شیعیان بنا بر نوشته حاج شیخ عباس قمی در صفحه 164 کتاب «سفینه البحار و مدینه الاحکام والآثار» ، گفته است:
«ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی هستند، روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر است، ایرانی ها را باید دستگیر کرد و به مدینه آورد، زنانشان را به فروش رسانید و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت»
رهبران عرب همگی بر همین نظر بودند:
در مقاومت دویست ساله ای که ایرانیان در مقابل بیابانگردان خونریز عرب کردند، طبرستان در شمال ایران یکی از آخرین مناطقی بود که به دست مهاجمان افتاد. حسین در حمله اعراب به ایران و فتح طبرستان شرکت داشت. بلاذری در کتاب فتوح البلدان (صفحه 183) می نویسد:
«در زمان خلافت عثمان، اعراب آهنگ فتح طبرستان کردند و عثمان بدین منظور سعید ابن عاص حاکم کوفه را با سپاهی گران به طبرستان روانه داشت. در این پیکار، حسن و حسین فرزندان علی ابن ابیطالب از جمله سرداران لشکر سعید ابن عاص بودند».
حمله اعراب به ایران و کشتار عظیم مردم به دست آنان و تحمیل دین اسلام، صفحات خونین تاریخ کشور بلازده ماست. اینکه به بهانه اسلام چه جنایات عظیمی در ایران شده است، بر همگان آشکار است.
نامه معاویه به برادرخوانده اش زیاد ابن ابیه که والی کوفه و خوزستان و فارس و عمان بوده، نشان می دهد که سیاست فاتحان عرب نسبت به ایرانیان چگونه بوده است.
«... و اکنون میرسیم به این قومی که به نام موالی در میان امت اسلام به سر می برند و قوم فارسی نام دارند. گوش کن زیاد! این مردم را باید ذلیل کرد. باید به همان روشی که عمر بن خطاب آن ها را می کوبید، طوری کوبیدشان که هرگز نتوانند سر بردارند. این ها جز با سیاست عمر ابن خطاب اداره شدنی نیستند. از عطایشان که حق عمومی اتباع اسلام است تا می توانی بکاه. در تقسیم خوار و بار تا می توانی از سهمشان کم کن. در جبهه های جنگ، آن ها را در صفوف مقدم بگمار تا زودتر از دیگران هدف حملات دشمن تازه نفس قرار گیرند. سربازان آن ها را به کار جاده سازی و هموار کردن راه ها و کندن درختها و تسطیح بیشهها بگمار و سعی کن هرچه دشواری و عذاب باشد نصیب این اعاجم شود. کاری کن که سنگینی بارها بر دوششان هرچه بیشتر فشار آورد. زیرا که اگر جز این باشد هوای عصیان خواهند کرد.
مراقب باش که این هعاجم هرقدر هم صالح و متقی باشند بر صفوف جماعت در نماز پیشنمازی نکنند و در نماز جماعت در صف اول قرار نگیرند مگر آنکه عده اعراب برای تکمیل صفوف کافی نباشد، و هرچند هم در فقه و قرآن دانشمند باشند بر مسند قضا ننشینند، و بر هیچ شهری از شهرهای اسلام والی یا حاکم نشوند، و در معابر هرقدر هم مقامشان بالا باشد بر عرب هرچند هم پست و فرومایه باشد، تقدم نجویند و در ازدواج حق زناشویی با زن عرب نداشته باشند، اما مردان عرب حق همسری با زنان فارسی را داشته باشند. اینها همه سیاست عمر رضیالله عنه است و عمر شایسته است از امت محمد صلی الله علیه و خاصاً از بنی امیه شایسته ترین پاداش را ببیند.
با ابن همه عمر اشتباهاتی نیز داشت. مثلاً می بایست قوانین و نظاماتی به وجود آورده باشد که برای همیشه اعاجم را در برابر عرب ذلیل و خوار نگهدارد. ... از هم امروز که این نامه به دستت می رسد، این عجمها را هرچه بیشتر ذلیل کن، به آنان توهین کن، آن ها را از پیشگاهت دور دار. ... اکنون تا دیر نشده است از خواب غفلت برخیز! تا فرصت از دست نرفته است این اعاجم را از میان بردار و ریشه آنها را بسوزان». (ترجمه قارسی نامه معاویه از متن عربی آن و به نقل از ناسخ التواریخ مورخ الدوله سپهر در صفحات 86 و 96 کتاب حسن بن علی جواد فاضل در مجموعه دو جلدی تاریخ چهارده معصوم او به چاپ رسیده است. رجوع شود به تولدی دیگر، از شجاع الدین شفا، ص 414 به بعد)